حال و هوای حرم رضوی در شب میلاد علی بن موسی الرضا

در شب سالگشت میلاد ثامن‌الحجج حضرت علی بن موسی‌الرضا(ع)، هیاهویی عاشقانه برپاست، زائران و مجاوران، هر یک به نوعی برای عرض ارادت راهی حرم شده‌اند.

به گزارش خبر ساز از مشهد، اذان مغرب را گفته‌اند و اندک اندک جمع عاشقان می‌رسند. اینجا پایتخت دل‌های عاشق است. از سمت بالا خیابان به سمت حرم می‌روم و این بار تنها نیستم چرا که با خیل مشتاقان زیارت حضرت علی بن موسی‌الرضا (ع) هم‌مسیر هستم، زن و مرد و بزرگ و کوچک همه مقصدشان حرم بزرگ‌ترین مولود امشب است.

دستش به زمین، دلش به آسمان

در مسیرم دلدادگانی را می‌بینم که به یُمن قدم مولود امشب شکلات به زائران می‌دهند و کفش زائران را صلواتی واکس می‌زنند. جلوتر می‌روم تا با او صحبت کنم. دستانش در حال کار بود، چشمانش به دستانش که کار را درست انجام دهد، اما دلش جایی دیگر بود. هر چند دقیقه یکبار سرش را بالا می‌آورد و نگاهش را عمیق‌تر به سمت حرم می‌دوخت، چند ثانیه زُل می‌زد و با همان نگاه با امامش صحبت می‌کرد. چقدر روزشماری کرده بود تا امروز خودش را به حرم برساند، به صاحب‌کارش گفته بود فقط نصف روز مرخصی دهد تا نذرش را در شب میلاد امام رضا(ع) ادا کند. برایش فرقی نمی‌کرد، کسی که در برابرش ایستاده مرد است یا زن؟ جوان است یا پیر؟ فقط دلش می‌خواست در این نصف روز کفش‌های بیش‌تری را واکس بزند. او گرد روی کفش‌های زائران امام رضا(ع) را تبرک می‌دانست، دلش می‌خواست خاک پای زائران را لمس کند تا دلش را از نزدیک‌ترین خیابان حوالی حرم به ضریحش گره بزند.

اما افراد دیگری هم هستند که با نذرهایی متفاوت به سراغ مردم می‌ر‌وند و در این ایام از علاقه خودشان به امام رضا(ع) به هر زبانی سخن می‌گویند.

کرایه‌ام، صلوات برای آقاست

شغلش مسافرکشی بود. مثل پارسال نذر کرده بود تا حوالی حرم رانندگی کند و زائران امام رضا(ع) را ببرد و بیاورد، برایش فرقی نمی‌کرد چندبار این مسیر را برود و بیاید. ساکت بود. وقتی از او پرسیدم کرایه چند؟ گفت: چندتا صلوات برای آقا... .

دلم می‌خواست دلیل اینکارش را بدانم، پرسیدم چه چیزی باعث شد که این نذر را انجام دهید؟ هیچ نگفت، بغض را در گلویش و اشک را در چشمانش می‌شد دید. پرسیدم چرا جلوی ماشین نزدید «صلواتی» گفت: لازم نبود، موقع پیاده کردن مسافر از او کرایه نمی‌گیرم، همین کافیست. گفتم: حاجت روا و از تاکسی پیاده شدم.

نذر بهانه‌ای شد برای گره زدن دلم به ضریحش

می‌دانست شب میلاد امام رضا(ع) حرم غوغاست، می‌دانست که پاهایش دیگر نمی‌کشد تا در میان این جمعیت عاشق خودش را به حرم برساند، اما دلش حرم بود، سال‌ها در این شب خودش را به حرم می‌رساند و دو رکعت نماز زیارت برای آقا می‌خواند.

دلش می‌خواست نماز را زیر چراغ‌های رنگارنگ حرم بخواند، همان چراغ‌هایی که امشب به شادی مردم نور می‌بخشید اما دیگر جوان نبود و پاهایش یاری نمی‌داد. بسته‌هایی که آماده کرده بود کوچک بود اما داخلش پر از اجابت... .

کمی نخود و کشمش و برگه کوچکی که رویش نوشته بود «صلوات». حاج خانوم امسال میلاد امام رضا (ع) را با صلوات برای خشنودی آقا با رهگذران محله‌شان جشن گرفت.

هم اسم امام هشتم هستم

هنوز ۱۰ ساله نشده‌ام، چون اسمم مانند اسم امام رضا(ع) است. مادرم گفته؛ هر سال در جشن میلاد آقا شرکت کنم چون وقتی می‌خواستم به دنیا بیایم، مادرم سلامتی و عاقبت‌بخیری‌ام را از امام رضا(ع) خواسته بود. حالا من نذر کرده‌ام که به زائران آقا در شب تولدش، شربت بدهم.

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید